۱۳۹۵ بهمن ۲۷, چهارشنبه

چــرا زبـان فـارســی را دشــوار نه مـی یـابـم؟



شـایـد پـاســخ دهــیـد نـی.

نـوشــتـه ی پـیـش را بـا نـا سـزا پـایـان دادم. اکــنـون مـی گـویـم چـرا.

شــمـا را ایـن روزهـا از چــهـار ســالـه گـی بـا خـوانـدن و نـوشــتـن آشــنـا مـی کــنـنـد. بـرای شــمـا کـاغـذ و دفــتـر فـراوان مـی خـرنـد، چــنـدیـن دســتـه مـداد و ‌مـداد رنـگـی، پـاک کـن، مـداد تـراش، خـط کــش و کـتـاب هـای رنـگ آمــیـزی.

بـزرگ تـر کـه شـدیـد چــیـزهـای بــیـش تـر مـی خـواهــیـد. از بـام تـا شـام هــیـچ کـار نـه داریـد مـگـر آن کـه درس بـه خـوانـیـد. در دبـســتـان هـر چـهـل پـنـجاه دقـیـقـه مـی آســایــیـد. و خوراکـی مـی خـوریـد. جـایــتـان گـرم اســت. روشـن و خـشــک و دل بـاز اســت. بـیـش تـر انـدوهـی نـه داریـد. بـســیـاری تـا دبـســتان راه هـم نـه مـی رویـد، رهـواری شــمـا را مـی بـرد.

سر درس و آمـوزه گـار آن انـدازه هـرزه گـی مـی کــنـیـد کـه خـودای دانـد و آمـوزه گـا ران تـان هـم مـانــنـد شــمـا.

کـار نـه مـی کــنـیـد. سـوخـت و هــیـزم و تـپـالـه بـرای خـانـه تـان گـرد نـه مـی آوریـد. گـوســفـنـد هـا را بـه چـرا نـه مـی بـریـد. مـرغ و خـروس هـا را رســیـده گـی نـه مـی کــنـیـد. شــکـم گـرســنـه ســر بـر زمــیـن نـه مـی نــهـیـد.

خـانـه تـان هـم گـرم و روشــن اســت. تـرس از ایـلـغار و چــپـاول راهـزنان و بـی گـانـه گـان و کـشــتـه شــدن و بـه بـرده گـی رفــتـن نـه داریـد.

تـا بـه خـانـه مـی رســیـد دفــتـر و کــتـاب را مـی انـدازیـد و تـوی کـوچـه مـی رویـد بـه بـازی و هـرزه گـی. یـا در خـانـه بـه تـمـاشـای تـلـه ویـزیـون و بـازی بـا ابـزار بـازی هایـی مـانـنـد ایـنـتـرنـت.

شــمـا را دو روز در هـفـتـه و روزهـای پـی در پـی بـرای ایـن عــیـد و آن جـشـن و آن دیـگـر سـوگ در خـانـه تـان رهـا مـی کــنـنـد.

تـابـه ســتـان بـرای خـوشـه چــیـنـی و آب یـاری و خـرمـن کـوبـی  و  وجــیـن بـه دشــت و کـوه نـه مـی رویـد. بـه گـردش و تـمـاشـا و بـازی مـی رویـد.

 بـه شــمـا سـال هـا وقـت مـی دهـنـد. بـی انـدازه پـول بـه پـایـتـان مـی ریـزنـد. شــمـا را بـه کــشـورهـای بـی گـانـه مـی فـرســتـنـد بـرای انـدوخــتـن دانـش.

 پـس از بـیـســت سـال انـدکـی از فـرهــیـخـتـه گـی در تـان یـافــت مـی نـه شـود کـه دو خـط شــاهـنـامـه یـا حـافـظ و ســعـدی و مـولـوی را در یـابــیـد. فــقـط گـه خـوردن.

هـزار ســال پــیـش پـانـســد ســال پـیــش آن کـودک کـه سـه چـهـار سـال جـســتـه و گـریـخـتـه بـه آمـوزه گـار رفــتـه بـود در دوازده ســالـه گــی هـم مـی خـوانـد هـم در مـی یـافــت و هـم پـاره هـایـی را از بـر داشــت و بـرخـی هـم مـی نـوشــت بـا خــطـی خـوش.

بـرای هـم ایـن مـی گـویـم مـادر روســپـی هـاو بـه هـمـه ی شــمـا درون ایران و بــیـرون ایران، شــهـری و روســتـایـی و آخـونـد و دانـشــگـاهـی و دو-مـیـهـنـان و هـم مــیـهـنـان و خـرســنـدان نـاخـرســنـدان و پـهـلـوی و خـمـیـنـی و هـمـه. مادر روســپـی هـای مــیـهـن فـروش، نـامـرد. 


۱۳۹۵ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

مـانــنـد ســازی و دیــگـر هــنـر هـا


خروش از خم چرخ چاچی بخاست


اگـر تـا ایـن جـا هـم راه بـوده ای ایــنـک هــنـگـام آن اســت کـه هــنـر هـای دبــیـری یـا صــنـایـع ادبـی بـر نـوشــتـه ات بـی افـزایـی.

نـخـســتـیـن آن صــناعـت شــبـیـه ســازی یـا مـانـنـد سـازی اســت: هـم چـون هـمـیـشــه از سـاده آغـاز کـن. انـدک انـدک مـانـنـده هـا را دشــوار کـن.

نــگـاه کـن ایـن پـاره شــعـر دو پـس کـوچـه دارد:
نـخـســت، کــمـان رســتـم چـرخ اسـت ابـزاری اســت ســاخــتـه ی شــهـر «چـاچ».
ســپـس، خـم آن، کـمـانـی از دایـره ی فـلـک یـا آســمـان اســت کـه در پـاره هـای پـس از آن مـی آیـد: «قــضـا گــفـت گــیـر و قـدر گــفـت ده.» وام مـی گــیـرد - اســتـعـاره.

ایـن تـا انـدازه ای ســاده بـود. در آن هــنـگـام کـه فـردوســی آن را مـی ســرود کـودکـان هـم آن را در مـی یـافــتـنـد. آه، چـه انـدازه زیــبـا!

چــرا امـروزه شــمـا آن را در نـه مـی یـابــیـد؟

شــمـا را از چــهـار ســالـه گـی الـفــبـا وشــمـارش مـی آمــوزنـد: کـودک ســتـان، تـلـه ویـزیـون، ایــنـتـرنــت. ای مـادر روســپـی هـا.