۱۳۹۴ خرداد ۷, پنجشنبه

چـه گـونـه آفـریـدن را آغـاز کـنـیــم؟ ز مــصـرش بـوی پــیـراهــن شــنـیـدی؟


پـیــراهــنـی کـه بـوی یـوســفـم آیـدش بـه مــشـام --- تـرســم کـه بـرادران غــیـورش چـاک چـاک کــنـنـد.

پــس از آن بـوی هـا را بــی افــزای.

 تـو او را دیـده ای. نـخـســت ســایـه ای از بـلــنـدای او. روزهـایـی پـس آن آمـد چـشــم مـی داشــتـی مـی پـایــیـدی کـه دو بـاره او را بـه بــیــنــی. پــس هـر چـه را از او یـاد مـی آری و در دل و در انـدیـشــه نـگـاه بـان داشـتـه ای نـو شـته ای. نـا آگـاه از خـم کـوی چـه ای بـا او روی در رو مـی شــوی. هـزار چــیـز در دل ات مـی شــکـفــد امـا اکــنـون چـنـد آن پــخــتـه نـی ای کـه بـاز نـویــســی. از آن مــیـان بـوی اوسـت کـه تـو را بـه زانـو مـی آورد. پـس هـمـه ی واژه گـانـی را کـه از کـودکـی آمـوخـتـه ای بـر دفـتـرت گـذار شـایـد کـه انـدکـی از آن را بـر خـوانــنـده بـرگــشـودن تـوانـی.

از دســت تـو! آه از دسـت تـو! در پــس کـویی دیــگـر نـانـوایـی اســت و مــیــانـه ی روز اســت و در کــنـاره ی آن کــبـاب خـانـه ای و بـوی نـان تـازه و کـبـاب هـا بـر آتــش.

بـه‌ جـز‌یـره ات بـه رو. در مــیـانـه ی آن گـل زاری را مــی یـابـی کـه پــیـش از ایـن بــر دفــتـرت نـگـا ر گـری کـرده ای، چـون آن کـه از تـو خـواســتـه بـودم، چـون آن کـه خـوانــنـده نـا گـاه خـود را در آن جـای مـی بــیـنـد. او گـل هـا را می بــیـنـد. آوای پـرنـده گـان را مـی شــنـود شــیـریــنـی آب چــشـمـه را از نــگـاشــتـه دفــتـرت مـی چــشـد. اکــنـون هــنـگـام آن اســت کـه روان او را از بـوی آن هـا آکــنـده ســازی.

امـا هــنـوز زود اســت کـه او بـر گـل هـا دسـت نــیـاز دراز کــنـد و خـودای نـا خـواســتـه یــکـی را از شــاخـه جـدا ســازد. شــایـد او گــمـان کــنـد کـه گـل هـای ات هــمـه از کـاغــذ و دســت ســاخــتـه انـد. بـه گـذار چـون ایـن بـاشــد تـا هــنـگـامـی کـه او را یــلـه کــنـی بـر دســت کــشـیـدن بـر چــیـزهـا.

گــمـان مــبـر کـه جـزیـره ات هــمــه گـلــســتـان اســت و ســپـیـده ات هــمـه ســپـیـده ی گـلــسـتـان (۱) اســت. در آن کــنـار دیــگـر مـردابـی ســت و نــســیـم آن دل آزار. و «گــنـده نـا در تـب و تـاب بــتـلـم یـا نــتـلـم» شــنـیـده ای. پـس هــمـه را بـه درســتـی بـه نـویــس گـویـا گـزارشــی مـی نـویــسـی تـا خـوی بـر درســت کـاری نــهـی. تـا روزی کـه نـویــسـنـده شــدی مـردمـان را بـه درســت کـاری راه نــمـایـی.

-----------------------------------------------------------------------------------
۱. «مـرا یـاد آر کـه بـلــنـد و زیــبـا بـودم.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.