۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

مقدمه ً ورود به گفتار

من در تولد از شهروندهای ایران بودم. کم کم زبان ِ من به واژگانِ بیگانه در آمد و من به تابعیت سایر کشور ها در آمدم. من در این نوشتارها نام هایی را که به یاد می آورم همه را به حافظه ً تاریخ می سپارم همراه با آن چه که از آن نام ها در یادِ من هست. این به آن معنی نیست که من خواسته ام که آن ها را فرا خوان به گفتگو کرده باشم. من می خواهم بکوشم در کوتاه مدتی که از زندگی ام مانده چه بسا بنیانی گذارم. پس ای دلبندان اگر دوست دارید گوش سپارید. شاید برخی از شما از نشانی ِ ای-میل ِ من دل خسته شوید و آن را با آن چه که در ایران و در یاد ِ روزگار ِ شما بوده است درهم آمیزید. اما به یاد آورید که شنیده ایم "جور ِ دیگر باید دید- واژه ها را باید شست." اززبان ِ من اندکی گمان برید که چه بسا گفته ای دگر دارم. شاید آن نشانی را به زبان ایرانی یا پارسی ِ دَری بتوان به "راهبر ِ دوران" برگرداند یا شاید اگر از واژه ً راهبر رنجیده می شوید "رهی ِ دوران" را پسندید اگر معنی "رهی" را از واژگان ِ کهن بیاد آورید. من دستوری برای ِ خود نانوشته ام که تنها بخشی از واژگان ِ ایرانی را بکار گیرم. می کوشم نوشته ً من ایرانی - پارسی ِ دَری - باشد.
دوست ِ شما رهبر ِ خرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.