۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

از واژه ی " ریشه " چه در می یابم؟

ریشه در این معنای ِ مجازی واژه ای بس فرسوده است و در روزه گار ما برای شیفته گی انبوه ِ مردمان به کار رفته است. خِرد فروشان برای گرمی بازار ِ خود این واژه را بس ساییده اند چنان که می دانی که در روزه گاران پیشین برخی فریب کاران ، پناه بر خدا، هر سکه ً زر که به دسـت می یافتند اندکی می ساییـدند چندان که مردمان با هیچ ترازو نتوانند دریابند اما ساینده، آن اندک ها را گرد می آورد تا پس از چندی چندان سودی شود و هر سکه از دست ِ هر فریب کار تا دست ِ فریب کار ِ دگر اندکی تکیده تر می شد تا چنان که گفته اند ازسکه می افتاد و آن را به نیمه می گرفتند. پس واژه ی " ریشه " هم هم چنان از سکه افتاده است و کس نمی داند که تو را کدام سودا و بازار است که از " ریشه ها " می گویی و پخته گان بر" ریشه ی " تو ریش خنده کنند و بر تو نگاه اندازند که آیا تو به نگاه نشانه می دهی که سودا گری و آمده ای تا خانه داران را به چاپی یا تو هم خانه داری و بنگاه دیگران را آگهی می دهی و می گویی تا شویم تا سوداگری بر ما سوار شود؟
-----------------------------
کنارنبشت: واژه ی " ریش خند " را مردمان در یافته اند " خنده بر ریش ِ گونه " پس زنان را نمی توان ریش خند کرد چون آنان ریش ندارند. ریش در زبان ما برای واژه ی زخم هم در می نشیند پس ریش خند به ریش ِ گونه نیست. آن، خنده ای را می گویند که دل را زخم و اندوه گین می کند. اگر پرسیدی، " آیا بر " ریش ِ " من خندی؟ " بر آن است که آیا من بر اندوه ِ تو شادی کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.