۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبه

چـه گـونـه آفـریـدن را آغـاز کـنـیــم؟ شــنـیـدن دگـر آمـوز (۱)


اکــنـون تـو در جـزیـره ای و بـر آن فـرمـان روا و شــایـد خـدای آنـانـی. تــو هــمـه ی آن چـه در جـزیـره ات هـســت می بـیــنی و مـی پـایـی امـا خـدایـی نـا تـوانـی. تـو بـر خـود دســتـورهـایـی گـذارده ای کـه نـه مـی تـوانـی آن هـا را پـای مـال کــنـی. تـو اگـر ســنـگـی بـر چـوب اســت نـه مـی تـوانـی چـوب را بـر ســنـگ گـذاری. تـو ســخـن مـردمـان و آوای پـرنـده گـان را نـه مـی شــنـوی و نـه خــیـزآب هـا را کـه بـر تـخـتــه ســنـگ هـای کــنـاره مـی کـوبــنـد.

مـی گـویـی، «چـرا مـن خـود را چـنـدان در آزار و رنـج گـذارم؟ بـزرگـان نـویـســنده گـان و ســرایــنـده گـان گـفــتــه انـد کـه نـویـســنـده هـر چـه در دل دارد روی دوری می ریـزد» و بـی درنـگ بـرای مـن گـفــتـه هـا و انـدرزهـایـی از چــنـد کــتـاب کـه کـج و واژگـون خـوانـده ای مـی آوری و شــایـد «از زیـر صــنـدلـی مـاشــیـن ات» زنـجـیـری هـم در آوری بـر گـواهـی درســتی ات و شــایـد مـرا بـا فـریـادهـای «مـرگ بـر ایـن و مـرگ بـر آن» از ســخـن بـاز داری.

خـامـوش، خـامـوش بـاش مـردک (یـا زنــک) کـلاه نــمـدی کـون اســهـالـی. خـامـوش بـاش و شــنـیـدن دگـر آمـوز. مـن تـو را جـزیـره ای بـخـشــیـده ام پـر از هــمـه چـیـزهایـی کـه در آرزوی هــمـه مـردمـان اســت و ‌رســیـدن آن را در خـواب هـم نـه مـی بـیـن انـد و تـو را بـه رهــبـری و خـودایـه گـانـی بـر آن رســانـدم. تـو مـی خـواهـی خـود چـاک دهـانـت را بـاز کــنـی و خـود را از تـخـت بـر خـاک افـکــنـی؟ تـو اگـر بـه بـیــنـی داری بـالا مـی روی خـودت هـم بـر خـودت رشــک مـی ورزی و بـر خـود شــورش مـی کــنـی، چـون آن کـه پـیــش تـرک در «یـاران مــبـاد» گـفــتـم؟

مـن اکــنون نـه مـی تـوانـم ســخـن درازی کــنـم. پـاســخ چـرای شــمـا در تـاریـخ اســت و در نـه بـود نـگـاه کـنـج‌کـاو. چـون شــمـا از «اســتــبـداد و رومـن رولان» گـفـتـیـد مـن هـم بـایـد هــمـان مـردمـان را بـرای تـان تـصــویـر کــنـم. ایـن هـا نـخـســت بـر خـود ســخـت گـرفـتـنـد پــس از آن بـه جـایـی رســیـدنـد. آن گـاه کـوشــیـدنـد دارایـی و کـشــور شــمـا را نــیـز از آن خـود کـنــنـد. چـون شــمـا هـم دارایـی و پــهـن آوری کـشــور خـود را دوســت داشــتـیـد نـگـاه کـردیـد بـه بـیـن ایـد کـه شــمـا چـه گـونـه مـی تـوانــیـد چـاره ی آنان کـنـیـد. دیـدیـد بـایـد از دشــمـن خـود چــیـزهـایـی بـی آمـوزیـد. امـا آن هـا راز تـوان مــنـدی خـود را بـر شــمـا نـه گـشــودنـد و هــنـوز هـم نـه مـی گـشــایــنـد و شــمـا هـم نـگـاه کــنـج‌کـاو نـه داشــتـیـد و هــنـوز هـم نـه داریـد تـا از آن هـا بـه دزدیـد. شــمـا کــیـر خـر را دیـدیـد امـا آن کـدو را نـه دیـدیـد. در آتــیـه اگـر زنـده بـودم بـاز هـم مـی گـویـم.

بـرای ایـن کـه کـوتـاه کــنـم شــمـا خـنــیـاگـری ایـن هـا را کـه «بـالـه» مـی گـویــنـد نـگـاه کـنــیـد. از کـودکـی بـر آن هـا ســخـت مـی گـیـرنـد. پـای آن هـا را چــنـدان مـی فـشــارنـد کـه مـی تـوانــنـد آن گـونـه آن را بـاز نـگـه دارنـد بـی آن کـه خــمــیـده و دردنـاک شــود و آن انـدازه بـر پـنــجـه ی پـا مـی ایـســت انـد کـه انـگـشــتـان شــان زخــمی و خـونــیـن مـی شــود. از شــانـزده ســالـه گــی کـم کـم بـه نــمـایــش وارد مـی شــونـد و در بـیـســت و پــنـج تـا ســی بـه تـریـن کـارهـای خود را در پـیــش چـشــم مـردمـان مـی گـذارنـد. پــس او کـه بـه ســی و ســی و انـدی ســال رســیـد مـی گـویــنـدش تـو یـا کـاری دیـگر بـه جـو یـا اگـر ایـن کـار را دوســت داری بـه رو آمـوزگـاری کـن یـا اگـر بـســیـار اســـتـادی بـه کـارگـردانـی دیـگـران پـرداز.

اکــنـون او مـی رود و کــیـن ســخـتـی هـایـی را کـه چـشــیـده اســت از دســتـه هـای نـو آمـوز تـازه از راه رســیـده بـاز مـی ســتـانـد، امـا بـه دان کـه چـون پـدری یـا مـادری دل ســوز، نـه هـم چـون دشــمـن. هـر چـه آمـوخـتـه اســت و هـر کـاســتـی کـه از آمـوزه گـاران خـود دیـده اســت و در یـاد دارد بـهــبـود مـی دهـد و بـاز مـی پـردازد. مـی بـیــنـی کـه پــس از چـهـار ســد ســال آن کـون چـرخ دادن و شــلـنـگ انـداخــتن و دســت افـشــانـی و ســر انـدازی را، کـه تـو هـم شــایـد داشــتـه ای، بـه آن جـا رســانـده اســت کـه تـو از تــمـاشــای آن افـســون مـی شــوی و گــُه هـای زیـادی مـی خـوری در تـفـســیـر کردن آن پــیـچ و تـاب هـا و آمـاده مـی شــوی بـرای مــیـهـن فـروشــی و روســپـی گـری زیـرا تـو هــنـوز در آن کـون چـرخ دادن مـانـده ای چـون ســخـتـی را تـن نـه مـی دهــی و خـود را کـوچـک مـی پــنـداری.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.