۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

در پی ِ ابزار ِ کار

ای دلبند،
از ریشه ها بسیار دارم که بگویم. و تو هم، اکنون گمان وگمانه های ِ بسیار از این واژه در سر داری و من برخی کوتاه، تو را بر آن وا می گذارم تا وقت دگر. اما برای آن که سخن ِ خود ا بر تو گشوده دارم نخست نیازمند ابزار بودم. این ابزار نو آمده بر بازار که رایانه اش نام نهاده اید، در گذران دو دهه و نیم یارانه ی هر کار شده است. با آن است که من می توانم از گوشه ی تنهایی خود، آوایم را به گوش شما برسانم. برای راه اندازی آن به این زبان، هفت خوان گذراندم و سال ها وا ایستادم. این ابزار هنگامی که راهی خانه های مردمان شد همراه آن نرم ابزار ِ بسیار به رایگان فراهم گردید تا مردمان که درآمد ِ اندک دارند بتوانند از آن کار کشند وبه آن دلبسته شوند. واین بخشی از خرد ِ بازاریان ِ این سرزمین ها بود و بخشی از خرد ِ ورزیده گان و دانشمندان آن ها وبخشی هم از نبردآزمایی ِآزادی گران این سامان ها. بازاریان بر آن اند که مردمان بر کارگیری این ابزار پخته و پردل شوند تا به گرمی بازار یاری رسانند وهر روز خواهان ابزاری تازه تر باشند و به سوی نرم ابزار و سخت افزار ِ نو اُردو کشند. دانشمندان و فرهیختگان ، نرم ابزار رایگان را برای کار ورزی خود نیاز دارند. با آن می توانند پختگی یابند و مردمان را در تجربه گری خود به یاری وا دارند و دسته ای از آنان خود را، یا نرم ابزار خود را برای ِ فروش به بازار آماده می سازند و دسته دیگر از برای دل بستگی به دانش و کنج کاوی. گروه سوم آزادی گران اند. این ها ترس دارند که این ابزار، دیوی پر زور، بندی ِ خودکامه گان گردد و از آن برای ستم ِ بر مردمان سود جسته شود. و مردمان بر آن بنگی و چرسی شوند و به دَبنگی کشیده شوند. درست کاران نتوانند راه و چاره ای بجویند و بر ستم تن دهند. و پس پرده و خانه مان ِ همه گان بر کوی و بازار آشکار شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.