۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

در پی ِ ابزار ِ کار

در آغاز ِ هزاره ی میلادی، سال ِ دو هزار، در پی آن افتادم که این ابزار ِ رایانه را با زبان زایچه ای خود به کار گیرم. در گوشه و کنار ِ کارتنک ِ اینترنت جست و جو کردم هیچ کور سویی نیافتم که مرا به گرمی ِ سرای ِ خود میهمان خواند. باری، اکنون شماری را می توان یافت اگر چه بیشتر نوشته اند که، " در گذار ِ سازنده گی اند" با همان زبان ِ شگفت ساییده شده، "در حال ساختمان" این جا کسی را یافتم که نرم ابزاری نا تراشیده پدید آورده بود که شاید با نویسار ِ واژه پرداز ِ مایکروسافت سازه گاری یابد. گران بود و دم به دم ناساز می شد وسایر ِ نرم ابزار را دلهره می داد. برای زبان ِ عربی ابزار هایی پرداخته بودند با نرخ بسیار که از دارنده گی آنان بهره کشند. برای نوشتار هندوستانی ِ " اردو" همه چیز، خوب فراهم بود از سر ِ توان و دانشمندی ِ انبوه ِ کار ورزیده گان ِ آنان که از روز نخست پا به پا ی این دانش نو با آن راه می پیمودند. اما راهی برای خوراندن آن به دست نوشت ایرانی نمی یافتم. پس باید برخی وا می نشستم تا کسی دستی در آورد، نه از سر دل خواهی، که از سرتوان مندی زمان که همه را خواه و ناخواه رهی و بنده و کاربر ِ ابزار نو می سازد. می شنیدم که در زاینیچ و سرزمین زبان ِ ایرانی مردمان دارایی روز افزون می اندوزند برای فروش نفت در ایران و آذرپایگان و میانه ی آسیا ومهمان گیری زورانه ی بیگانه گان در افغانستان وکردستان عراق. برخی از اینان دست نبشت کهن خود را باز نمی یافتند و به الفبای لاتینی روی آوردند برای نبودن سرپرستی برای الفبای کهن آن ها (هم این دست نبشت که اکنون من در کارگیری آن ام). باری، نشانی نمی دیدم که این زر ِ تازه اندوخته در این آسایش و ابزار به کار گرفته شود. در بازار و خیابان وفرودگاه های این جا آواهایی را می شنیدم که به زبان من گفت وگو می کردند وبه گردش به این جا آمده بودند اما در آنان نشانی نمی دیدم که دست بر این کار ِ بزرگ یازند. در آن سو دل باخته گی ای دیده نمی شد باری در این سو نیازی فراهم آمده بود در بیگانگان، از روی سود جویی و چاره جویی برای پیام فرستی و نامه نگاری و جنگ آوری فرهنگی و هزار اندیشه ی دیگر که بر فهم و دریافت این ها می رود. برخی از روی ابزارها و کالبد زبان های عربی و هندوستانی و برخی هم ویژه ی زبان ایرانی پرداخته شده بودند. هنوز هم هیچ نهاد و برخاست گاهی برای این کار درون سرزمین و زانیچ ِ زبان ایرانی، که به رایگان ابزار پرداخته و هنرمندانه برای همگان فراهم آورد نجسته ام. تا رسیدیم به گرمی بازار این روزانه نویسی وکارنامه نویسی که آن را "وبلاگ" می گویید و گمان می کنید که واژه ای برای آن نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.