۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

ریش و ریشه

دوست دارم همان داستان ِ کتاب ِ "مادر" را پی گیرم و از دوگانه ي (خواچه - بنده) گویم. اما دل بندی نوشته است که گمان می کند که رهبر ِ خرد "توده ای بوده و آخوند شده و سپس به آمریکا گریخته است." نه، این که داستان ِ من نیست و داستان ِ همه شماست. پس این را هم داشته باشید. از نیستی های آن چه به رهبر خرد نه می چسبد چه بسا چهره ي "شما" بیرون افتد و آن را می گویند شناسایی خود و چه بد است اگر "شما" با رهبر ِ خرد در سخن سثیزی باش اید. و داستانی من دارم از سی سال پیش که هم این است. من برای روزنامه ای بی گانه کار می کردم و چون با چند زبان آشه نا بودم مرا به شهر ِ شما فرستاده بودند و من مردمان را می دیدام که گروه گروه گرد می آمداند و یک و به دو می کردند در باره ی چه گونه گی ِ کشورداری و در میان یکی از گروه ها من یادداشت بر می داشتم و باری من هم گزاره ای کوتاه اما آتش زن ِ اندیشه گفتم. گفتم چرا حزب و انجمن برپا نِه می دارید و پشت ِ کار را نِه می گیرید تا به کاروان به رسید یکی گفت،"این توده ای است و می خواهد ما را به کارهای سازش کارانه کشد." دیگری گفت، "از ریش ِ او پیداست که از حزب ِ اسلامی است." دیگری گفت، "از سخن گفتن او پیداست که خارجه ای و آمریکایی است." چهارمی پشت سر من بود وبا خشم به پشت من کوفت و او سخنی تازه نه داشت که بر من به بندد و مشت ِ خود را به کار گرفت. من جوان و پر زور بودم و می توانستم یکی دو تن را از پس برآیم. اما گفته اند، "پشه که پر شد به زنند پیل را." وآن گروه اندکی برتر از پشه بودند پس به تندی گریختم و داستان مارکوپولو و ایرانی ها و خاک های زیر گلیم را از هشت سد سال پیش به یاد آوردم و گفتم، "به روید که به بینم سی سال دیگر هم هنوز هم این جایید!" و آیا چون این نیست؟ پس ریشه ي ریشم را می گویم تا به دانید "پشه که پر می شود" داوری اش چه گونه است. و آن ریش از آن بود که دوست ِ دختر ِ من به من می گفت، "بوسه ي بدون ِ ریش مانند ِ استیک (بیفتک) بدون ِ سوس ِ قارچ است." پس من ریش گذاشتم. و پس از او دوستی دیگر بود که می گفت،" بوسه يِ با ریش مانند ِ بوسیدن ماهوت پاک کن است." پس همه را تراشیدم. ودیگری می گفت، "مرد ِ سر تراشیده سکسی است." پس سر تراشیدم. پس از او دیگری می گفت، "موی دم اسبی نشانه ي مرد ِ نیرومند است." پس موی ام را دم اسبی کردم. پس ای دل بند داوری نه کن. ریش و ریشه را با هم یکی نه گیر.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.